آنطور که بزرگترها تعریف میکنند، قدیم شکل و شمایل بیشتر مساجد شبیه به هم بود؛ کاشیکاری فیروزهای محراب و دیوارها و فضای آراسته و مرتب برای نمازگزاران و حوض آبی که جان میداد برای وضوگرفتن. هر وعده صدای اذان که بلند میشد، آستینها هم بالا میرفت. کاسب و غیر آن نداشت، همه نماز را سر وقت ادا میکردند.
مسجدهای این حوالی همه به همین سبک و سیاق ساخته میشدند و کلی نمازگزار داشتند و هنوز هم دارند. هرچند روایت مسجد و حسینیه ابیالائمه، امیرالمؤمنین(ع)، کمی متفاوتتر از بقیه است.
اهالی آن را به مسجد خاوریها میشناسند. برخی از خاوریها که مدتی در عراق ساکن بودند، بعد از بازگشت به وطن این محله را برای سکونت انتخاب کردهاند؛ طلاب.
کمکم به فکر افتادند مجموعهای را برای نمازهای جماعت و مناسبتهای مذهبی شکل دهند. اینطور که نقل است، مسجد فقیهسبزاری و رضوی در محدوده مفتح پیش از مسجد ابیالائمه امیرالمؤمنین(ع) پا گرفته بود.
هیئتامنای مسجد یک نفر و 2نفر نیستند. از آن بین قرعه فال برای صحبتکردن به نام حاجعباس حسنپور میافتد که در همین محله استخوان ترکانده و بزرگ شده و مو سپید کرده است. 70سال دارد که 6دهه از آن را با مسجدیها گذرانده است.
تعریف میکند: خدا رحمت کند بنیانگذاران اصلی که پایههای مسجد را بنا کردند؛ سیدعوض حاتمی، سیدابراهیم سیدزاده، حجتالاسلام قاصد، حاجآقا مینایی، مرحوم شیخ مولاداد رضایی و برات فیضی. البته آدم فراموشکار است و من هم مستثنا نیستم و به همین دلیل بعضیهایشان از خاطرم رفتهاند، اما امیدوارم هرکس قدم خیری برداشته است، خدا به او اجر و پاداش دهد. مشورت بزرگان که به نتیجه رسید، زمینی برای ساخت در نظر گرفته شد و کار پیریزی شروع شد. تاریخ ساخت آنطور که عدد حکشده بر سردر آن نشان میدهد، برمیگردد به سال 1355.
عباسزاده ادامه میدهد: ابتدا زمین مسجد 250مترمربع بود، اما رفتهرفته و با کمکهای مردمی و دیگران توسعه یافت و به 500مترمربع رسید. هر اندازه فضای مسجد بزرگتر میشد، فعالیتهای فرهنگی هم قوت بیشتری میگرفت و هنوز هم ادامه دارد. از جلسههای قرآنی گرفته که یکی از مساجد برتر در مشهد است تا برنامههای دیگر.
به لطف خدا مردم همیشه پای کار بودهاند. دوران دفاع مقدس در کنار مسجد فقیه سبزواری، از این مسجد هم اعزام نیروها به مناطق عملیاتی انجام میشد. نیروهای داوطلب زیاد داشتهایم، نوجوان و جوان. تعداد شهدا هم کم نبودهاند. حتی افراد شاخص و بنامی چون سردار ابراهیمی، سردار ایزدی و سردار شریفی از نمازگزاران همین مسجد بودهاند. در ایام تشییع پیکر شهدا بزرگ و کوچک از این مسجد با گرفتن علم شهدا به سمت معراج حرکت میکردند. این برنامهها شکوه خاصی داشت.
یکی از بزرگترین هیئتهای مسجدی به نام ابیالائمه امیرالمؤمنین(ع) است که بیش از 3هزار نفر را شامل میشود
چندوقت پیش خاطره آن سالها تکرار شد. روز تشییع پیکر شهید مدافع حرم نجف حسنزاده، جوان سیوچندسالهای که رفتوآمد زیادی به مسجد داشت. روز خیلی شلوغی بود. دختر کوچک شهید روی سکوی جلو مسجد منتظر بابا ایستاده بود. پیکر که وارد صحن و فضا شد، حال و هوای خاصی پیدا شد. همانطور که گفتم، بعد از دوران دفاع مقدس اولین شهیدی بود که مراسم تشییعش انجام میشد و نجف حسنزاده وصیت کرده بود دمامزنان پیکرش را از مهدیه خیابان تهران تا حرم مطهر بدرقه کنند. صحنهای شبیه روز عاشورا و تاسوعا شده بود و دمامزنان به این مسیر اکتفا نکردند و در بهشت رضا(ع) هم دمام میزدند.
محرم و مراسم عاشورا و تاسوعا اهمیت زیادی دارد. تکیهها معمولا با چای و آبجوش و شربت پذیرایی میکنند. برنامه عزاداریشان با سخنرانی همراه است، اما مراسم این مسجد با دیگر مساجد تفاوت دارد. یکی از بزرگترین هیئتهای مسجدی به نام ابیالائمه امیرالمؤمنین(ع) است که بیش از 3هزار نفر را شامل میشود و طبق آیین و رسومی که دارند، دمامزنی را انجام میدهند و تماشاگران زیادی دارد. همه کوچه بسته میشود و دسته به طرف حرم حرکت میکند.
حسنپور توضیح میدهد: ماه رجب برای خیلی از ما زندهکننده خاطرات اعتکاف و عبادات گروهی است. یکی از مساجدی که زیر نظر آستان قدس برنامه اعتکاف را انجام میداد، مسجد ما بود. از این برنامه استقبال زیادی میشد، اما امسال به علت کرونا این برنامه هم برگزار نمیشود. مردم و این محله همیشه به مهربانی گرایش داشتهاند، چه در روزهای جنگ و خدمات پشت صحنه و چه زمانی که کرونا کسبوکار خیلیها را تعطیل کرد.
داستان این سخاوت و دلسوزی به مسجد ما منحصر نیست و در همه مساجد موج میخورد. اصلا این حس همدلی و دلسوزی است که اجتماعات محلی را کنار هم قرار میدهد و روحیه افراد را تقویت میکند. همه انگیزههای انسانی بر پایه مهربانی است و نمیتوانم نام ببرم، اما خیلیها دست به دست هم دادهاند و شکر خدا در این ایام در 4مرحله توزیع بستههای معیشتی را شاهد بودیم. علاوه بر نیازمندان این محله، افراد کمبضاعت در حاشیه شهر شناسایی میشدند و اقلام معیشتی با همراهی خادمان مسجد توزیع میشد.
او در پایان میگوید: زمینی کنار مسجد خریده شده و قرار است در چند طبقه ساخته شود و یک طبقه آن حوزه علمیه شود.